هنر و معماری ایرانی – اسلامی
هنر و معماری در جهان پهناور اسلام دارای چهار سبک بنیادی میباشد. شیوه های فرعی دیگری در کشورهایی مثل اندونزی قابل تامل و بررسی میباشد.
این چهارسبک چنین است:
۱- سبک مصری:
این شیوه معماری کهن در مصر ریشه گرفته است و در کشور های اسلامی شرق آفریقا,مصر و سودان کشورهای پیرامونی تا حجاز را در بر میگیرد که در آنجا با شیوه شامی برخورد میکند.
۲- سبک شامی:
این شیوه از هنر بیزانس نشات گرفته است. (تقلید از امپراطوری بیزانس) و کشورهای سوریه,فلسطین,لبنان,و اردن و بخشی از ترکیه را در بر دارد. این شیوه در عربستان با شیوه مصری در هم آمیخته شده است و دستاورد آن بناهایی است که در مدینه و مکه میبینیم.
۳- -سبک مغربی:
این یکی از پیشرفته ترین و چشمگیرترین متد های معماری اسلامی میباشد. در کشورهایی همچون مراکش, الجزایر و جنوب اسپانیا میتوان این سبک معماری را در ساختمان ها دید. در این شیوه مسلمانان ایرانی سهم بسزایی داشته اند. برای مثال کاخ الحمرا در جنوب اسپانیا در این سبک بنا شده است که تاثیر چشمگیری بر روی هنر و معماری اروپا داشت.
۴- سبک ایرانی:
میتوان به جرات گفت این سبک از ارزشمندترین و گسترده ترین سبک های معماری بوده است. جز ایران که زادگاه این شیوه میباشد. کشورهایی همچون عراق,بین النهرین,افغانستان,پاکستان,ازبکستان,تاجیکستان و… تا هند و اندونزی را در برگرفته است.
سبک شناسی در ایران در شش سبک دسته بندی میشوند. که در طول تاریخ کهن این کشور متمدن به طور شگفت انگیزی پیوسته و دنبال هم پدیدار شده اند. این شش سبک را اینگونه نامگذاری کرده اند:
پارسی,پارتی,خراسانی,رازی,آذری و اصفهانی
از این شش سبک دو سبک پارسی و پارتی پیش از اسلام
چهار سبک خراسانی,رازی, آذری و اصفهانی از آن دوران اسلامی میباشند.
در معماری ایرانی از پنج اصل پیروی شده است.
۱-مردم واری ۲-پرهیز از بیهودگی ۳-نیارش ۴-خود بسندگی ۵-درون گرایی
مردم واری:
پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستر بوده است و تاقچه و رف به اندازه ایست که هم در حالت نشسته و هم در حالت ایستاده به آسانی قابل دسترس باشد.
روزن بالای پنجره ها معمولا داری شیشه های رنگی به رنگ های زرد و آبی بوده .که این شیشه ها را از غرابه های شکسته بدست میآوردند.
برای جلوگیری از گرما به درون از ارسی بهره میبردند.یا دیوار و اسمانه(سقف) را دو پوسته میساختند. تا عایق جلوگیری از گرما باشد.
پرهیز از بیهودگی:
در معماری ایرانی اصل بر این اساس بوده که از بیهوده کاری در ساختمان سازی جلوگیری کنند. و از اسراف پرهیز میکردند. این اصل هم پیش از اسلام و هم بعد از اسلام در ایران رعایت میشده.
پرهیز از بیهودگی:
در معماری ایرانی تلاش شده تا کار بیهوده ای در ساختمان سازی انجام نگیرد این اصل هم پیش از اسلام در معماری ایرانی رواج داشته است. اگر در کشورهای دیگر هنر های وابسته به معماری مانند نگارگری و سنگتراشی پیرایه (اذین) به شمار میامده اما در کشور ما هرگز چنین نبوده و گره سازی با خشت و گچ و کاشی و آجر به گفته خود معماران بخش بنیادین کار ساختمان سازی بوده .
برای مثال اگر ارسی و روزن با چوب ,گچ یا شیشه های خرد و رنگین گره سازی میشوند برای این است که در پیش آفتاب تند و گاهی سوزان پناهی باشد تا چشم را نیازارد و اگر گنبدی از تیزه تا پاکار پوشیده میشود تنها برای زیبایی نیست.
نیارش:
نیارش به دانش ایستایی ,فن ساختمان و ساختمان شناسی گفته میشده.
معماران گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه میکردند. و آن را از زیبایی جدا نمیدانستند .
آنها به تجربه به اندازه های استاندارد برای پوشش ها دهانه ها و جرزها دست یافته بودند که همه بر پایه نیارش به دست آمده بود.
پیمون اندازه هایی بود که در هر جا که بدان بود به کار گرفته میشده و پیروی از آن هرگونه نگرانی معمار را درباره نا استواری و یا نا زیباایی ساختمان از میان میبرده است.
خودبسندگی:
معماران ایرانی تلاش میکردند که ساختمایه مورد نیاز خود را نزدیک ترین جاها بدست آورند. بدین گونه کار ساخت با سرعت بیشتری انجام میشده و ساختمان باطبیعت پیرامون خود سازگارتر بوده و هنگام نوسازی آن ساختمایه آن نیز در دسترس بوده.
برای مثال در ساخت تخت جمشید بهترین سنگ را از یک معدن در نزدیکی دشت مغاب بدست می آورند و با ارابه های چوبی به تخت جمشید می رساندند.
نمونه دیگر از خود بسندگی و بهره گیری از امکانات موجود در ساخت میانسرای حیاط یا باغچال در خانه ها بوده. برای گود کردن و دسترسی به آب ناگزیر باید خاکبرداری فراوانی میشد.
در کاشان زراوه و نایین آب زیر گذر بود برای همین میانسرا را چنان گود میساختند که تنه درختان باغچه در گودی پنهان میشده. معماران خاک برداشته شده را دوباره در همان ساختمان بکار میبردند.
سقف های یخچالی سنتی گنبد بستو بوده که با خشت ساخته میشده تا عایقی باشد برای گرما زیرا خشت بسیار کمتر از آجر گرمای بیرون را از خود میگذراند. این گنبد ها بسیار پایدار و مقاوم بوده اند .بدین ترتیب شاید بتوان پیروی معماری ایرانی از طاق و گنبد ریشه از همین اصل خود بسندگی دارد.
درون گرایی:
اصولا در سازماندهی اندام های گوناگون ساختمان و به ویژه ساختمان های سنتی, باور های مردم ایران”ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده که این امر در معماری ایرانی رسوخ کرده و معماری ایرانی را درون گرا ساخته است.
معماران ایرانی با ساماندهی اندامهای ساختمان در گرداگرد یک یا چند میانسرا ساختمان را از جهان بیرون جدا میکردند. و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند میداد. خانه های درونگرا در اقلیم گرم و خشک همچون بهشتی در دل کویر هستند. فضای درونگرا همچون آغوش گرم بسته است و از هر سو رو به درون دارد.
سر در این خانه ها دو سکو وجود داشت و در های خانه ها دارای دو کوبه بود که یکی مخصوص زنان و دیگری مخصوص مردان بود.
باشد که روزی را ببینیم که معماران به اصول اولیه معماری ایرانی مجددا روی آورده و فرهنگ و اصالت ایرانی را در دل ساختمان ها از نو بسازد تا این تمدن و اصالت از گذشتگان ما به یادگار بماند و این نباشد که تنها در کتاب ها فیلم ها و آثار تاریخی از هنر ایرانیان سخن به میان آورده شود .
زیرا فرهنگ هر کشوری بیان گر تمدن اصالت و روح مردمان آن کشور است.